۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

هنر خدمت به انسان ها



قالب های انتقال
انواع هنر، آموزش علوم مختلف، ورزش، فعالیت های اقتصادی، فرهنگی، تبلیغی (...) حرفه های گوناگون، نویسندگی و ترجمه، فیلم سازی، سخنرانی، تفكر و بسیاری از قالب های دیگر، قالب هائی برای انتشار عشق به خداوند محسوبمیشوند.
از هر طریق مناسب و به واسطة هر قالبی می بایستحضور الهی را منتقل كنیم و فزونی بخشیم: با كلام، حركات، اندیشه ها رفتار و حالات خود، با فعالیت و حرفة خود، با روابط و تماس های خود، می بایست عشق به خداوند را منتشر كنیم. 

هر كس چیزی برای ارائه، بیان و تعلیم دارد. لازم است از آن در جهت گسترش حضورالهی استفاده كند.
همۀ پیروان حق نسبت به حل مسائل و مشکلات یکدیگر مسئولند. البته مسائلی که مانعی بر سر راه سیر الهی است.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول

۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

مانند رودخانه و نه مرداب






"اگر از توان و امكانات خویش، از فرصت و نیروی خود، از قابلیت ها و استعدادهای مان در جهت عینیت بخشیدن به خواسته ها و نیازهای شخصی و خودخواهانه استفاده كنیم در واقع آن را بیهوده از دست داده و به هدر داده ایم. از طرفی این موجب تخریب و فساد درونی و بیرونی خواهد شد. زیرا توان و قابلیتی كه در خدمت شخصی است، جهتش (از دیدگاه قوانین معنوی) منفی بوده و هر چه بیشتر انرژی منفی بدهیم، انرژی منفی و مخرب بیشتری از هستی دریافت می كنیم. (درحالت خودخواهی)، چون توان و قابلیت آزاد شده مجدداً به خود ما باز می گردد. به این دلیل تأثیر مخرب و فاسد كننده ای را از خود به جا می گذارد. این مانند مردابی است كه آب آن (اگر جریانی هم داشته باشد) به خود آن باز می گردد. وقتی ما در خدمت خواسته ها و تمایلات خودمان هستیم زندگی مان به مرداب شبیه می شود. مرده، راكد، تاریك، مرگبار و خالی از سرور و نشاط. لیكن در خدمت خدا بودن، مانند رودخانه بودن است. یعنی جریان داشتن، به سوی دریا رفتن و اتصال به دریا. هر چند رودخانه جاری است و هر لحظه همة آب خود را به سوی دریا می فرستد، اما لحظه به لحظه نیز از سرچشمه خود و از جریان های مجاور تغذیه شده و آبی تازه، حیات بخش، زنده، روان و شادی بخش دریافت می كند.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول




۱۳۹۲ مهر ۲۲, دوشنبه

انتشار حضور الهی وظیفه هر انسان



مسئولیم


ما در برابر همه مردم جهان مسؤلیم،  چه در برابر مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی، چه زرتشتی، چه هندو و چه بودائی. چه كسانی كه ظاهراً دین دارند، و چه كسانی كه دین ندارند، چه دوستان، چه دشمنان، در برابر همه مسؤلیم. باید پیام بازگشت به خداوند را به همه برسانیم و همه را به سوی خداوند دعوت كنیم. البته ممكن است بعضی به طور غیر مستقیم این وظیفه الهی را انجام دهند. اما به طور كلی هر كاری كه (مستقیم یا غیر مستقیم) به بازگرداندن دیگران منتهی شود، شكلی از انجام این وظیفه الهی است.
برگرفته از کتاب جریان هدایت الهی جلد اول

لینک دانلودِ جریان هدایت الهی (تعالیم حق - جلد اول)                                             

۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

انسان و الگوی سلولی



الگوی سلولی


شما می بایستمانند سلولی از سیستم انسان گونة حركت الهیباشید. باید سلولی را به وجود آورید. سلولی كه وظیفه و قابلیت آن هدایت و نجات انسان است. سلول سیستمی كامل است. همة نیازهای خود را تأمین می كند.
این سلول می بایستدر هماهنگی و تعادل با سلول های دیگر باشد، والا دیر یا زود نابود شده به سلولی مخرب بدلمی‌شود.
سلول دارای اجزای مختلقی است. هر جزء آن وظیفة مشخص و معینی دارد و برآیند همة این وظایف، هدایت و بیداری انسان ها و بازگشت آن ها به خداوند است.
هر كدام از رهروان واقعی حركت الهی، می بایست خود هستة یك سلول باشد. و سلولی را برای هدایت انسان ها به وجود آورد. مهم نیست كه این سلول عصبی است، پوستی، استخوانییا عضلانی، مهم محصول و حركت آن است كه باید در جهت خداوند و برای تعلیم و بیداری انسان ها باشد.
برگرفته از کتاب جریان هدایت الهی جلد اول


۱۳۹۲ مهر ۱۲, جمعه

حرکت الهی کامل است






حرکت الهی حرکتی متعالی و خداوند، کامل و بی نقص است. رهروان راه خداوند نیز می بایست اعمال و حرکاتشان کامل و متعالی باشد. برای متعالی زیستن و نزدیک شدن به او, می بایست ((مانند او)) و شبیه به او عمل کنیم. ببینید خداوند چطور عمل کرده، شما هم همانطور عمل کنید، تا شاهد شکوفایی طبیعت الهی خویش باشید...
یكی از اولین نشانه های"عمل خداوندكامل و بی نقص" بودن آن است. به جهان آفرینش نگاه كنید. می بینید كه هر موجودی به تنهائی و همچنین در ارتباط با موجودات دیگر سیستمی كامل است. سیستمی كه نیازهای خود را تأمین می كند. خداوند به همة ابعاد توجه نموده، آنچه را كه مخلوقات برای ادامة زندگی خود بدان نیاز داشته اند در اختیارشان گذارده.در هر پدیده ای ساختارهای مختلفی به چشم می خورد كه هر كدام از این ساختارها دارای وظیفه ای معین هستند و یك یا چند از نیازهای پدیدة مورد نظر را تأمین می كنند.
   به طبیعت، به گیاهان، جانوران و انسان ها و به هر چیزی كه نگاه كنید می بینید كه سیستمی كامل وجود دارد. برای هر نیازی راهی و مكانیزمی در نظر گرفته شده، هیچ چیزی یك دفعه و بدون ساختار و مكانیزم به انجام نمی رسد. همه چیز در یك روند آهسته و مرحله به مرحله مسیر رشد و تكامل خود را طی می كند. این نظام آفرینش است...
   در دین و حكومت الهی نیز حركت كامل و همه جانبه است. همة ابعاد در نظر گرفته می شود. اگر حركتی كامل نباشد، نتیجه كامل نیست و هر چه حركت كامل تر باشد، نتیجه و محصول كامل تر و بی نقص تر است. این قاعده ای كلی است.
در دین خداوند، جنبه های رشد معنوی، ذهنی، جسمی، اجتماعی، اخلاقی و غیرة افراد در نظر گرفته شده و برای هر كدام از این ها فرامین و احكامی وجود دارد. حكومت الهی نیز همین گونه است. در حكومت الهی به رشد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی (نه به معنای دروغ و نیرنگ بازی های خود خواهانه و خود پرستانه) مذهبی، بهداشتی و غیره نیز كاملاً توجه شده.
   این مشخصات "حركت حق" است. نقص و تأكید بر یك بعد و فراموشی ابعاد دیگر آلودگی به باطل را می رساند...
برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)

اولین گام برای رسیدن به نور


تعلیمات معلم الهی در گام اول، تنها برای بیدار شدن از خواب است. در اولین گام از  سه گام رهایی، معلم الهی سعی می كند چشمان ما را بینا و گوش های مان را شنوا كند. او ما را به سوی درك و مشاهدة كامل، هدایت می كند. در مرحلة اول او به ما می فهماند كه چیزی نمی دانیم و همة حركات، اندیشه ها، اعمال و حالات مان اشتباه و مخرب است و موجب مرگ و نابودی می شود. به این ترتیب، او ما را برای تسلیم و پذیرش كامل، آماده می كند. برای دریافت اسرار الهی كه در گام دوم است،در نخستین، هدایت كننده سعی در نابود كردن توهمات و رویاهای خوب و بد ما دارد. او در صدد است كه بناهای كفرآمیز ذهنی ما را نابود و منهدم كند. او قصد دارد كاخی عظیم بسازد، بنابراین زمین خالی لازم است. به همین دلیل او می خواهد از میان بردارد هر آنچه را كه تا كنون ساخت و پرداخته ایم. می خواهد بشكند همة بت های زندگی ما را. این اولین قسمت مأموریت اوست. پس به قدرت عشق و با شمشیر آگاهی به منیت ما، به خودخواهی ها و خود بینی های مان حمله می كند. اگر از میدان فرار نكنیم، قطعاً همة منیت ما را نابود می كند.
   در شروع روند بازگشت به خداوند، معلم الهی، با نور الهی خود ذهن ما را روشن می كند و نوری به ما می بخشد. این به خود ما بستگی دارد كه آن را حفظ كنیم و یا از دست بدهیم...
   در ابتدا استاد حق سعی در متوقف كردن فرد دارد. او می خواهد در قدم اول ما را، زندگی ما را، كلیة افعال و حركات ما را برای لحظه ای متوقف كند تا مسیر و نوع حركت مان را در قدم دوم تغییر دهد. اما هادی الهی برای ما هیچ كاری نمی كند، مگر آن كه واقعاً بخواهیم و پذیرای او باشیم. خداوند به انسان اختیار داده است. بنابراین استاد حق این اختیار را از كسی سلب نمی كند. او تنها كسانی را هدایت می كند كه خود را به او بسپارند. تسلیم او و در دسترس اش باشند. شاید به هزاران نفر تعلیم دهد اما از این هزاران نفر شاید یكی گام اول را طی كند. او هدایت می كند، اما تنها كسی هدایت می شود كه با همة وجودش گوش بسپارد. تنها كسی نجات مییابد، كه عمل كند، ندای او را پاسخ گوید و اشاره اش را دریابد.
   در مرحلة اول تعالیم حق، معلم الهی دست خود را به سوی ما دراز می كند. اگر دست  او را گرفتیم و دست در دست شدیم، گام اول را پیموده ایم.در گام دوم، او ما را در جهان های اسرار حق هدایت می كند. اما جز عاشقان و خداپیشگان، سایرین دست استاد را رها می كنند. این در تاریخ حركت ها نجات بخش معنوی به وضوح دیده می شود. اگر دست او را رها كردیم، او دیگر مجاز نیست برای ما كاری كند. این اجازه را قانون الهی از او سلب كرده است.
    در مقطع اولِ بازگشت به خداوند و ظهور الهی، معلم الهی به ما پیامی می دهد. اگر پیام او را شنیدیم و معنایش را دریافتیم، از جا بر می خیزیم و به دنبالش روان می شویم كه این دومین قدم است. مرحلة اول تعالیم هادی الهی این است كه او جهل و نادانی مان را، ضعف و محدودیت مان را، فساد و بیماری مان را، منیت و خودپرستی مان را، انحراف و گمراهی مان را، باطن این ظاهر زندگی را نشان مان می دهد. این، هدف آموش معلم در گام اول است.
    اگر وضعیت نابود كنندة كنونی را مشاهده كردیم و فهمیدیم، خود به خود تسلیم و پذیرا هستیم، زیرا نه نظری داریم و نه قضاوتی. نه چیزی می دانیم و نه چیزی می خواهیم. بنابراین هیچ مقاومتی وجود ندارد. به این ترتیب اسرار حق بر ما فاش می شود. زیرا دیگر شایسته هستیم، خطری نیست. زیرا از منیت دست كشیده ایم. محرمیم، چون حرم الهی گشته ایم، در محراب دیگر خبری از شیطان نیست...
ادامه دارد...

برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)