۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

دو جریان تفکری


XYZ


تفكر متعالي شامل دو جريان باطن گرا و ظاهر گراست كه از تلفيق و توافق اين دو تفكر متعالي حاصل مي‏شود. جريان ظاهر گرا بر اساس واقعيتهاي محسوس و قابل تشخيص حركت مي‏كند در حاليكه اتكاء اصلي تفكر باطن گرا بر اسرار و ناشناخته‏ها مي‏باشد. منطقي است كه براي حل مسائل ظاهري لازم است از تفكر ظاهرگرا و براي حل مسائل باطني از تفكر باطن گرا استفاده شود. اما در صورتي كه بخواهيم الزاماً به بهترين شيوه ممكن عمل نماييم مي‏بايست اين دو جريان را توأماً بكار ببريم كه اصطلاحاً روش Z خوانده مي‏شود. از تفكر متعالي با عنوان XYZ (ايكس واي ضد) هم نام برده شده كه درآن X نماد جريان اسرارگرا Y نماد واقعيت گرايي و Z به معني كليت تفكر متعالي (نقطه توافق و تعادل ظاهر و باطن دربردارنده و كامل كننده هر دو) مي‏باشد. طرز صحيح نوشتن اين تركيب XZY است.
در اينجا به مقايسه اين دو جريان فكري مي‏پردازيم.

تفكر باطن گرا
1. سعي در مفهوم يابي و برخورد با اسرار دارد
2. كاهش جريان فكر و افزايش حيرت و سكوت و خاموشي
3. سعي در افزايش تماس با مجهولات
4. معني گرا و فرمؤل شكن
5. مايل به چيستي و كيستي
6. بيشتر فردي و اختصاصي است تا اجتماعي
7. به نيازهاي معنوي، مادي انسان توجه مي‏كند
8. تا حد زيادي نامشخص، كم قاعده، پيش بيني ناپذير و ابهام پذير
9. كاهش نظم و ايمني ظاهري و كاذب
10. پيچيده است و به پيچيدگي گرايش دارد
11. به آنچه كه نمي‏داند (اما مي‏داند كه هست) اتكا دارد
12. به طور كلي نگاه به درون چيزها دارد

تفكر ظاهر گرا
1. براي دانستن بيشتر و حذف مجهولات تلاش مي‏كند
2. افزايش جريان فكر و گفتگوي دروني
3. سعي در كاهش ناشناخته‏ها و ندانسته ها
4. ساختارگرا و فرمؤل ساز
5. علاقه مند به چه چيزي و چگونه
6. بيشتر در ارتباط با اجتماع و زندگي اجتماعي انسان است
8. تا حد زيادي مشخص، تعريف شده، قاعده مند، پيش بيني پذير و كم ابهام
9. افزايش نظم و ايمني ظاهري و كاذب
10. ساده است و براي ساده‏تر شدن تلاش مي‏كند
11. به آنچه مي‏داند (و در دسترس است) تكيه دارد
12. كلاً به بيرون چيزها نگاه مي‏كند

برگرفته از کتاب آمین 3
(ایلیا معلم بزرگ تفکر)



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر